تصمیم گرفتم آدم بهتری باشم
و یه چیزی هی توی گوشم میگه برای بدست آوردن چیزایی ک قبلا نداشتی
باید کسی بشی ک قبلا نبودی
+ تو فکر ترک اینجام. شاید ی جای جدید نوشتم.بعد اینهمه سال سخته نمیدونم جسارتشو دارم یا نه!
من ب وبلاگام وابسته ترم تا صمیمی ترین دوستام:/
+ بعد از وبلاگی ک بیشتر از ۴ سال توش مینوشتم و بلاگفا یهویی مثل آب خوردن نابودش کرد حدود ۶ ساله ک اینجا مینویسم. اولش قرار نبود اینجوری بنویسم. آرمان های دیگه ای براش داشتم اما اون روحیه آرمان گرا درون من مرد و نتونستم! تک تک پست ها برام مهمن و هیچوقت درک نکردم کسایی ک بعد چند سال پاک میکنن وبلاگاشونو! من حتا جسارت پاک کردن یک پست رو هم نداشتم و تو بدترین حالت بصورت عدم نمایش درآوردمشون!
میخوام جایی بنویسم ک توش بیش از روزمرگی و بروز احساسات و درد و دل ها خشم و نفرت بنویسم.
من اینی ک هستم رو دوست ندارم چون تو تصور من از آیندم چنین چیزی نبوده!
تا وقتی پیله رو رها نکنم نمیتونم هیچ کاری بکنم.
من نمیدونم چی باید باشم اما میدونم اینی ک هستم رو دوست ندارم!
میخوام ب اهدافم قول رسیدن بدم
میخوام آرزوهامو دوباره پیدا کنم
من هزار ایده برای زندگی کردن دارم اما خودمو زنده ب گور کردم!
من فقط ۲۴ سالمه اما حس میکنم از ۶۰ سالگی هم پیرتر شدم!
من منتظر روزی موندم ک کسی باعث شادیم بشه و این بزرگترین جنایت درحق خودمه!
من تو ۲۴ سالگی اصلا شبیه رویای ۱۴ سالگیم نیستم!
من یه بغض تو گلومه ب اندازه ی تموم سالهای زندگیم ک حرومشون کردم.
من نیاز ب جسارت دارم تا اونی بشم ک همیشه میخواستم
من نیاز دارم با همه روراست باشم!! و اول از همه با خودم
اعتماد ب نفسی ک ندارم بخاطر خودمه
میخوام باور کنم اون چیزی رو ک تموم این سالها ذهنم رو درگیر کرده
میخوام برگردم ب ۱۸ سالگی
هر چیزی ک تو این سالها برای من اتفاق افتاده، هرچی ازم گرفته شده، همه رو باید بذارم کنار!
فقط همین
اینجا از بدی ها زیاد نوشتم باید رهاش کنم.باید
درباره این سایت