چیزی ک بنظرم درست بود اونی نبود ک امروز اتفاق افتاد:/

شاید عجیبه تو این زمونه اما من هیچوقت شونه ب شونه ی مرده غریبه پیاده روی نکرده بودم اونم این مسیر طولانی

از هر حس و نکته ای ک باعث شه ذره ای احساس بیاد وسط بیزارم 

+ دیگه سربسته جواب همه رو میدم. این یعنی مسائل زیادی دارن ریز میشن

+ احساس و نیاز پسرهارو درک میکنم ولی سوال بیجاش باعث شد ی لحظه حس کنم قلبم داره می ایسته! میدونم حق داره درباره این مسائل بپرسه و خندم گرفت از این ک تو این دوساعت گذشته داشته ب این مسئله هم فکر میکرده اما برای من سنگین بود.خیلی سنگین.

+ امروز ی درس بزرگ گرفتم! ب مردها دقیقا همونی رو بگو ک منظورته. وگرنه نمیفهمن! بارها شنیده بودم اما ب این شدت تجربه نکرده بودم واقعا

+ کاش دهانم رو میبستم و درباره مسائل فلسفی حرف نمیزدم

الان فکر میکنه خیلی حالیمه.منی ک بیشتر از ۵۰ صفحه نمیتونم از یه کتاب فلسفی بخونم!!

+ اینکه مصرانه وقت قرار بعدی رو فیکس میکنه خوبه! حس مثبتی میده

+ و قم! شهری ک هیچ گورستون تفریحی نداره!! شانس منه ک همه کافی شاپا بسته ن؟؟

+ همش استرس داشتم یکی مارو ببینه داستان شه

+ چیزی ک من بعنوان جواب ازش میگیرم زمین تا آسمون با اونی ک دیگران بعنوان نگرانی میگن فرق داره.یا من بشدت ادم نشناس و پرت هستم یا اون دروغگوی ماهر هست و مخفی میکنه یا واقعا همینه ک چون فلان کس اینجوره دلیل نمیشه اینم شبیه اون باشه!

+ اعتراف بزرگم اینه ک ظاهرش هنوز اذیتم میکنه و همش تو فکرم چطور باید این رو گفت؟ شاید برم پیش مشاورم یا باهاش تماس بگیرم.

+ حس میکنم ی جور خاصی اوکی شده. چون درباره اختلافات ریز خیلی مطمئن حرف میزنه. مثلا اون کاملا شب خواب و خروس خون بیدار شو هست و من بشدت شب بیدار و تا لنگ ظهر بخواب! و وقتی درباره این حرف زدم گفت تنظیم میشه!! ینی چی؟ ( در این قسمت یاد اون کلیپ روانشناسی افتادم ک میگفت مردا منظورشون از حرفشون فقط همونه ن چیز دگ) و همینجا این پلاس رو خاتمه میدم

+ و حالا ی نفر دیگه اضافه شده ک هی بپرسه قبول شدی منم بگم ن

لعنت ب گواهینامه ک اعتبار و آبرومو ب بازی گرفته. پارک دوبل بخوره تو سرت دوس دارم نزدیک پارک کنم چکار داری

+ امشب ی بررسی کردم دیدم بیشتر مهدی ها تو زندگیشون مشکل اساسی پیدا کردن:/

+ حس میکنم داداش عزیزمو رنجوندم.اونی ک باهمه مشغولیات زندگیش داره وقت و فکرش رو برام میذاره. یکم ناراحت شد انگاری کاش بیشتر مواظب لحن و جملاتم میبودم.

+ ی خبر خوب! اینکه اعتراف کرد مغروره!! برای شروع عالیه.حداقل خودش میدونه ک مغروره و داره تلاش میکنه رفعش کنه.

+ بالاخره حرف خودمو ب کرسی نشوندم و تنها رفتم

+ تو گل خانواده و تو کلللل فامیل از دو طرف پدری و مادری هیچکس هیچکس و تاکید میکنم هیچکس ب شیوه ای ک من دارم پیش میرم ازدواج نکرده و انقدددددرررر تصمیم گیری براش سخت نبوده.من متعجبم ک اینایی ک الان سنگ میندازن یا ایرادای بنی اسرائیلی میگیرن یا حتا اصن درست میگن اما توی دل آدمو خالی میکنن و نظام فکریمو از هم میپاشن چطور خودشون ب راحت ترین شکل ممکنه ازدواج کردن و همسر انتخاب کردن؟!

اینکه تجربیاتشون رو میخوان بهم منتقل کنن ی دنیا ممنونم ولی از شدت این نظرات دارم دیوونه میشم.

ینی فقط فکر کردن ب اینکه این حرفا باعث میشه درست انتخاب کنم میتونه آرومم کنه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کسب درآمد اینترنتی سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه Joshua « بهترین وبسایت اموزشی بدنسازی ، فیتنس » سكوت كوير Michelle PK دست نوشته های اجتماعی من نمایندگی فروش محصولات چوبی ودکوراتیوnb