هرچقدر بزرگتر میشم بیشتر میفهمم ک خیلی چیزارو بلد نیستم
ک خیلی از رفتارا و احساسات عادیم اشتباهه
.
واقعا نیاز دارم روی خودم کار کنم قبل از اینکه زندگیمو تباه کنم
مثلا امشب! خیر سرم از شدت دلتنگی ناراحت بودم ولی با رفتار سردم چی رو رسوندم؟!
این بچه بازیا چیه دقیقا؟
من ک قبلش براش خط و نشون کشیدم و گفتم ک نیاز دارم بیشتر با من باشی
پس چرا این رفتار احمقانه رو انجام دادم؟
مطمئنم اگر کنترلش نکنم همزمان با افزایش این دلبستگی و وابستگی اونم سرکش تر میشه و خونه خراب کن تر! اونم برای ما ک رابطمون از دوره و هم رو نمیبینیم
+دلتنگیم روز ب روز داره بیشتر میشه
انگاری همش بیقرارم
همش منتظرم تایم هایی بشه ک معمولا حرف میزنیم
صبحا هی منتظرم ۱۰ ۱۱ بشه ک ب بهانه یادآوری تمرینش باهاش حرف بزنم
یا شبا از ساعت ده ب بعد دیگه ثانیه میزنم ک پس کی آنلاین میشه:(
اگ قرار باشه تلفنی حرف بزنیم ک بدتر. منتظرم تمام عصر رو.
+ اگر این اخلاقای گند و وابستگیمو کنترل نکنم فاجعه میشه! چون از زندگیم میفتم و همش تو فکر اونم و فقط انرژی و وقتم میره
+ امشب بهش پیشنهاد ازدواج دادم رسما
ولی بعد قرار شد اونا زنگ بزنن اول
+ دلم نمیخواد دربارش بنویسم. ولی لیمو شیرین از وقتی چاقو بهش میخوره فقط بلده تلخ تر بشه! رابطه هم اینجوریه
پس هی بی عقلی نکن و مزش کن
بذار تلخیش از زبونت بره!!
تنها نکته اون شب مزخرف این بود ک فهمیدم اینجا امنه:))) و آدرسشو نداره
درباره این سایت