درحالی ک فکر میکردم عید امسال دیگه کنار هم هستیم همه ی برنامه ریزی هامون نقش بر آب شد و حتا نمیتونیم همدیگه رو ببینیم تا یک ماه دیگه حداقل!

واقعا ک نمیشه برنامه ریزی کرد تو این دنیا:/

یه حقیقت خفن! اونم اینکه فهمیدم اون دختر بدرفتار و کار نابلد ک دهن مهدی رو برای رادیوگرافی سرویس کرده بود و باعث شده بود مهدی انقدر عصبانی بشه ک دیگه نیاد دانشکده و فقط تشکیل پرونده بده و بره ک بره کسی نبوده جز دوست صمیمی خودم!

دوبار بخاطر زنگ خوردن گوشیش تو تاریکخونه فیلمو سوزونده یه بارم از دستش افتاده رو زمین ی بارم درست اکسپوز نکرده بوده:))))

یعنی حق با مهدی بیچاره بود و من اینهمه مدت از اون دختر ناشناس دفاع میکردم!!

و دو روزه دارم ب این فکر میکنم ک بهش بگم اون دختره دوست من بوده یا نه؟ چون بشدت ازش پیشش تعریف کردم ولی مهدی گند ترین اخلاق اونو دیده به چشم خودش! فکر کنم بگم‌از منم نا امید شه ک دوست صمیمیم اون بوده


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اخبار ورزشی معلولین،نوجوانان و جوانان چکاوک خیال معماری مدرن صدای خاموش پویا رایانه آموزش کامپیوتر تحلیل های روزانه بازار سهام و بورس اوراق بهادار خدمات شهری کمالشهر خدمات زيبايي پوست و مو